۩۩۩ ☫ حکایت (چوپان)دروغگو ☫ ۩۩۩ یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ‌کس نبود. « آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست! » ط/ شاهکار این غزل را از (طریقت)گوش کن واعظان بر روی منبر ها،تاسف خورنده اند از عدالت وعظ کردند ،با تخلف خورنده اند می‌سرایم دوستان! معیار خوبی کج شده بَل بَشو کردند وُ نانی باتصرف خورنده اند! این‌که طبع شاعران خشکیده باشد عیب نیست چون طمع کاران دمآدم بـا تعارف خورنده اند عاشقان هم گاه گاهی بزم عرفان می‌کنند عارفان در خلوتی ، خورنده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کـدگذر - مرجع کد و ابزار وب نویسی آموزش رایگان شبکه های اجتماعی https://ascharter.ir مستر هر چی بخوای tourinja پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان مجله اینترنتی طراحی وب